يكي از مزاياي اين شغل بي جيره و مواجب اما به قول يكي از دوستان، دهن پر كن (؟) ما اينه كه با اقشار و اشغال (!) مختلف از معاونان رئيس جمهور گرفته (با كمي اغراق) تا كسبة بازار تهران در ارتباطيم. به همين دليل اكثر اوقات اتفاقاتي ميفته كه هر كدوم يه تجربة جديد در شناخت مردم به شمار ميره:
صحنة اول: ادارة هواشناسي كل كشور: بعد از جلسة يك ساعته با معاون سازمان هواشناسي كل كشور، معاون محترم رضايت ميده كه نامه اي به همة استان ها بزنه و اونا رو مجبور به همكاري با ما بكنه. ما هم خوشحال و سرخوش اونجا رو ترك ميكنيم. اما اين خوشحالي زياد دووم پيدا نكرد. چون خيلي از استان ها اين نامه رو جدي نگرفتن و در واقع رئيس خودشون رو به عنوان يك عنصر زايد حساب فرمودند.
صحنة دوم: پامنار: مغازه دار محترم در حالي كه از دست همكارش به شدت عصباني شده، بعد از اينكه دو سه تا فحش آبدار روانة ايل و تبار طرف ميكنه، با مشت به ويترين مغازه كوبيد و با خورد شدن ويترين يكي از تكه شيشه ها رو به عنوان سلاح برداشت و به طرف همكار عزيزش حمله كرد. هنوز از سرنوشت اون همكار خبري در دست نيست.
صحنة سوم: سازمان محيط زيست: كارشناس خانم اين سازمان در پاسخ به درخواست فايل اطلاعات محيط زيست، با اعتماد به نفس كامل فايل رو پيدا كرد و گفت كه جديداً ما از طريق ايميل فايل ها رو ارسال ميكنيم. منم كه از اين همه نفوذ تكنولوژي شكه شده بودم آدرس ايميلم رو نوشتم و اومدم بيرون. بعد از دو روز كه خبري از خانم كارشناس نشد، در تماس تلفني ايشون فرمودند كه اينترنت سازمان خرابه و حضوري فلش يا ديسكتي (!!!) بيارين تا فايل ها تقديم گردد. بعد از مراجعة مجدد و بعد از شنيدن غر زدن هاي خانم كارشناس در مورد اينترنت، مشخص شد كه حجم فايل مورد نظر 300 مگابايت بوده و اينترنت ديزلي سازمان زير اين حجم بار كمرش خم شده. جالب اينكه اين فايل قرار بود به صورت يكجا با ياهو ميل ارسال بشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر