۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

بدون شرح



فرار از زندان

موسيقي متن: رامين جوادي

۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

اربعين سبز

بازهم حضور، دوباره معني جديدي از رشادت و غيرت. بازهم تعريف تازه اي از مزدور، حرامزاده، تعصب و ... . شايد لغت نامه اي جديد بايد نوشت براي تعريف كلماتي در تمجيد اكثريت و تقبيح اقليت.

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

جاذبه و دافعه يك رئيس جمهور (؟)

نميدونم چه سري در شخصيت آسماني دكتر نهفته است كه هر كس به نحوي باهاش مخالفت ميكنه، فارغ از تمام بدي ها و جنايات گذشته كمي محبوب تر ميشه.مثلا دانش جعفري كه 2 سال به تمام سياست هاي منسوخ اقتصادي دولت سر تعظيم فرود آورد، بعد از مراسم خداحافظي و افشاگري در اون مراسم محبوب تر شد يا قاليباف و چمران با جدا كردن سياست هاي شهرداري از دولت آيندة خودشون رو از دولت جدا كردند.
پور محمدي، ضرغامي، مطهري، باهنر، لاريجاني، فرهاد رهبر، آقازاده، رضايي و ... اشخاصي بودند كه هرچند در بين اكثريت سبز جامعه وجهه خوبي نداشتن اما به صرف اختلاف نظر مقطعي با دولت و جدا شدن از اون كمي راه دور شدن از ملت رو برعكس طي كردن.
حالا هم بحث وزير اطلاعات و وزير ارشاد مطرح شده و به وجود آمدن "احساس" ناخودآگاهي كه ميگه دشمن دشمن من، ميتونه دوست من باشه و البته در برابر اون "منطقي" كه ميگه حافظه تاريخي ملت بعضي از مسائل رو هيچ وقت فراموش نميكنه.



۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

كوچ

شخصا با اينكه استفاده از كالاي ايراني رو ترجيح ميدم، اما در زمان افتتاح وبلاگ سعي كردم از طريق سرويس بلاگر گوگل وارد بشم. هرچند مشكلات پيش اومده از جمله فونت مطالب، منوهاي وبلاگ و ... و همچنين بيش از اندازه حرفه اي بودن اين سرويس براي منِ آماتور، باعث شد كه جام زهر رو بنوشم و به بلاگفا بيام. انصافا تا اينجا هم كار راحتي رو براي ارسال مطالب داشتم. اما حالا كه بحث از 9 مرداد و كوچ از سرويس بلاگفا و تو دهني به فروشندگان اطلاعات خصوصي وبلاگ نويسان مطرح شده، من با نهايت پوزش و عذر خواهي بيان ميدارم كه سواد بنده در همين حد بلاگفا بوده و كوچ كردن امري بسيار دشوارتر از زايمان مينمايد.
بنابراين ضمن عرض احترام مجدد به تمامي دارندگان احتمالي اطلاعات خصوصي من، دوستان ناظر، جاسوسان عزيز، مديريت محترم بلاگفا، تمامي عزيزان لباس شخصي و غير شخصي، دوستان گروه هاي فشار و تمامي عزيزاني كه مارا در انتقال آزاد اخبار و اطلاعات محدود نموده اند، بيان ميدارم كه نهضت در همين جا ادامه خواهد داشت.
جمله مرتبط: لا اشد مصيبت من الجهل



۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

برگي از تاريخ

پنجم بهمن 1386 تجمع صنفي دانشجويان كوي دانشگاه تهران در اعتراض به كيفيت پايين غذا آغاز شد و سه روز به طول انجاميد. در روز سوم، با سياسي شدن اعتراضات حضور نيروهاي ضد شورش به شدت افزايش داشت و با پيشروي اين نيروها به داخل خوابگاه و دستگيري حدود 40 نفر از دانشجويان پايان يافت. متاسفانه اين خبر در هياهوي رسانه اي مربوط به انتخابات مجلس جايي در صدر اخبار پيدا نكرد. تصاوير زير حضور گسترده پليس دربرابر اين تجمع را نشان ميدهد. نكته جالب توجه، بيشتر بودن اين نيروها از تعداد معترضين بود.

...


...

...


...

...

تذكرة الاوليا!

دوست عزيزي لطف فرمودند و دو بار در دو پست مختلف غلط املايي پيدا كرده و متذكر شدند. ضمن تشكر از ايشان و شرمندگي فراوان عنوان ميدارم كه اينجانب از دوران دبستان كمترين نمره ها را در درس املا كسب نموده و همواره مورد ملامت اطرافيان بوده ام. همين مسئله منجر به ضعيف شدن پايه نوشتاري بنده شده و تمنا دارم مرا عفو فرمائيد.

۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

جاسوس بازي

با عرض سلام خدمت تمامي عزيزاني كه به شغل نيمه شريف استراق سمع مشغولند. شنيده شده كه سرويس بلاگفا نيز اطلاعات محرمانه وبلاگ نويسان را در اختيار مقامات امنيتي قرار ميدهد. بنده از همين تريبون مراتب ارادت خود را به تمامي عزيزان اعلام داشته و بيان ميدارم اصولا بلاگفا چيزي از نوكيا كم ندارد كه در اين زمينه كم بياورد فلذا اين حركت مايه مباهات ما بوده و پيشرفته بودن IT كشور را به رخ همگان ميكشد. در اينجا لازم ميبينم از سردمدار مرام ياد شده، شركت گوگل محترم، كه نقش به سزايي در تحويل دادن وبلاگ نويسان چيني و اعدام آنها توسط دولت مردمي چين داشت تشكر و قدرداني گردد.

امضا: نوچه وبلاگ نويس دستمال به دست

اين به اون در!

بعد از بيش از 40 روز شنيدن خبرهاي نااميد كننده، نارحت كننده، دپرس كننده و كلا همه چيز كننده، عروسي مهران كمي جو ما را متعادل نمود. اميد كه عروسي ساير عزيزان باعث تعادل غم وغصه ها نشده و تنها شادي مضاعف ايجاد نمايد.

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

هاشمي و نماز سبز

بعد از تمام شدن نماز جمعه، حس خوبي نداشتم. با اينكه انتظار زيادي از هاشمي نميرفت، اما به نظرم اومد كه به جز چند كلمه بقيه جاها خوب صحبت نكرده. اما هر چي از مرحله قضاوت احساسي دورتر شدم و به مرحله تعقل رسيدم، نظرم بيشتر عوض شد. روايت توصيه هاي پيامبر به حضرت علي درمورد رهبري جامعه، اشاره به معترضين با نام مردم (و نه اغتشاشگر يا عامل بيگانه)، درخواست آزادي زندانيان، درخواست آزادي مطبوعات، اشاره به عملكرد ضعيف شوراي نگهبان، عدم اشاره به دولت دهم، كمترين اشاره ممكن به رهبر، اشاره به مسلمانان چين و ... مواردي بود كه بايد بيان ميشد و شد. فكر ميكنم هاشمي با توجه به جو سنگين موجود در رديف هاي اول و آمادگي اونها براي به آشوب كشيدن مراسم، بهترين كار ممكن رو انجام داد.
باربط ها:
1- موسوي هم آمد. مشاهدات حاكي از اسكورت امنيتي موسوي توسط پليس داشت.
2- كروبي هم در صف هاي اول نماز مشاهده شد.
3- بنابر مشاهدات، جمعيتي در حدود 300 نفر كه براي خنثي كردن موج سبز و احتمالا درگيري در رديف هاي اول سازماندهي شده بودند نشستن رو به اقتدا به هاشمي در نماز ترجيح دادند.
4- باران كوثري كه از ابتدا در تمام راهپيميايي ها و اعتراضات حضور داشت، ديروز هم در نماز مشاهده شد.
5- شعارهاي مرگ بر روسيه و مرگ بر چين به شدت به دل نشست.
6- مراسم نماز جمعه كه شب از صدا و سيماي ضرغامي پخش شد به شدت سانسور وصداگذاري شده بود.
7- خاتمي كو؟

پ.ن: گويا ديروز خاتمي براي رايزني با مراجع در قم بوده كه كاري بس بسنديده است

۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

نمازي با رنگ اعتراض

از وقتي فهميدم معني رئيس جمهور چيه، هاشمي رو به عنوان يكي از معاني محتمل اون در نظر گرفتم و البته از همون موقع باور داشتم كه منافع شخصيش بر همه چيزش ترجيح داره. دولت هفتم خاتمي رو منفعت ديد، مجلس ششم منفعتش در اين بود كه با محافظه كارا ليست بده و رياست جمهوري نهم جلوي اصولگرايان بيشترين سود را براش مياورد. روي همين اصل، شخصا هيچوقت اميدي بهش نداشتم كه جايي گره اي از مشكلات باز كنه. اما فردا بحث چيز ديگريست. هاشمي اون بالا هرچي بگه زياد مهم نيست. مهم امواج سبز پايينه كه چه برخوردي داشته باشن.
باربط: خيلي خوش بينانست اگه فكر كنيم ميشه به قسمت مسقف نمازجمعه راه پيدا كنيم. طرف مقابل خيلي بايد پرت باشه كه اجازه بده مخالفانش جلوي دوربين هاي نماز جمعه خودنمايي كنن.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

روزهاي سگي

اگه مامان و بابام ميدونستن كه بعد از 7 سال درس خوندن توي دوتا از بهترين دانشگاهها، بايد براي چندرغاز حقوق كه اصلا معلوم نيست بدن يا نه بايد از 6 صبح تا 6 عصر سگدو بزنم، هيچوقت بچه كه بودم كنترل تلوزيون رو مخفي نميكردن كه من از زير درس خوندن در نرم. بلكه با تيپا ميفرستادنم كف بازار تا بلكه به يه جايي برسم.

پ.ن: اين متن ادبي! رو در آخر يكي از همين روزهاي سگي نوشتم، شايد بعدا پشيمون بشم

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

تحريم احساسي

به سبك تعاريف مهندسي ميشه ضريبي تعريف كرد به اسم ضريب دموكراسي و نزديك بودن هر سياست به دموكراسي واقعي رو بر اساس اين ضريب نمره داد. مثلا اگه يك كشور كاملا بر اساس اصول دموكراتيك عمل كنه نمرش يك و اكه ديكتاتوري كامل باشه نمرش صفر ميشه. بقيه حالت ها هم نمره اي بين صفر و يك ميگيرن. بر خلاف نظر بعضيا، كشور، سازمان، نهاد و ... را روي اين كره خاكي نميشه پيدا كرد كه نمرش يك باشه. در واقع نمره يك، كعبه آمال تمام دموكراسي خواهان در تمام دنياست كه البته بعضي نسبت به بقيه بهش نزديك ترن.

غرض از اين همه مقدمه بافي، پيشنهاد بعضي از دوستان مبني بر تحريم BBC فارسي بود. فكر ميكنم اوايل تأسيس اين شبكه بود كه خبر مرگ وبلاگ نويس جوان، اميدرضا ميرصيافي به هيچ عنوان از اين شبكه پخش نشد. صداي آمريكا هم كه در سانسور كردن صداي مخالفان سياست هاي خودش يد طولايي داره. اما يك نكته رو نبايد فراموش كرد: اين دو شبكه تنها صداي باقي مونده براي دموكراسي خواهي ايراني هستن. ممكنه ضريب دموكراسي اونها يك نباشه، اما در حدي هست كه بتونه نبود يك رسانه بي طرف در داخل كشور رو جبران كنه.

پس بهتره به جاي تصميم هاي احساسي و بر مبناي افراط و تفريط، از تمام امكانات ناچيز موجود بهترين استفاده رو ببريم و اميد داشته باشيم كه روزي ضريب دموكراسي براي ايران سبزمون هم يك بشه.



۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

‌‌سي و سه پل، 18 تير، حكومت نظامي

وقتي ساعت 7 بعدازظهر با وجود تعطيلي مشكوك چند مركز خريد اصلي، فقط به قصد خريد! وارد خيابون شدم، تعداد بسيار كم آدم ها و تعداد چشمگير نيروهاي انتظامي در يكي از اصلي ترين محورهاي راهپيميايي اصفهان (چهارباغ بالا) شديدا نااميد كننده بود. با حركت به سمت سي و سه پل تفاوت محسوسي در جمعيت رخ نداد و نيروهاي انتظامي هم با روي باز مردم را به ادامه راه رفتن و توقف نكردن تشويق ميكردن. من كه در يك حركت انقلابي در حال عكس گرفتن از تجمع پليس ها بودم با هجوم يكي از برادران انتظامي و انتقال به سمت "سردار" مواجه شدم كه البته با وساطت سردار و پاك شدن عكس ها قضيه ختم به خير شد. با نزديكتر شدن به تاريكي هوا جمعيت مردم به شدت روبه افزايش گذاشت. با نشستن حتي يك سالمند بر روي نيمكت هاي كنار سي و سه پل با زننده ترين شكل ممكن برخورد ميشد. پسري كه به حل داده شدن توسط يكي از ماموران معترض شد به شدت مورد ضب و شتم قرار گرفت و همين مسئله جرقه اي شد براي تشنج. درحاليكه تا اين لحظه حضور لباس شخصي ها نامحسوس بود، ناگهان مردم مورد هجوم اينها واقع شدن و دختر و پسر را مورد مهرورزي و انتقال به پايگاهشون قرار دادن. در ساعت 9 جو سي و سه پل كاملا متشنجه و جمعيت در حدود 5 هزار نفر به صورت پراكنده تخمين زده ميشه.

[...]

همسايه محترم بعد از اينكه حدود 598 بار انواع جملات و تهديدات رو براي نريختن اشغال پشت تير چراغ برق امتحان نمود بالاخره متوسل به زور شد و با نصب تابلويي كه روي آن عبارت "... .. .. خواهر و زن كسي كه در اين مكان آشغال بريزد" اوج قدرت خود را به رخ جهانيان كشيد. اخبار رسيده حاكي از موفقيت كامل اين سياست و تير چراغ برقي عاري از هرگونه آشغال در 24 ساعت گذشته است.ضمن تشكر از همسايه عزيز جهت احترام به مادر متخلفين و معرفي اين روش، پيشنهاد استفاده از اين پليتيك براي هرگونه تهديد، ارعاب و ترغيب از جمله كم كردن راي رقيب در انتخابات، جمع كردن راي، جلوگيري از تظاهرات خياباني، جلوگيري از تقلب در انتخابات، ترغيب به باطل كردن انتخابات و ... براي اولين بار توسط اين وبلاگ ارائه ميشود. با تشكر

بي ربط: به سلامتي ا.سپرم هم اختراع شد تا در آينده نيازي به مرد براي توليد بچه نباشه. از همين الان ميشه به فكر درست كردن كمپين يك ميليون امضا براي احقاق حقوق مردان بود!!!




۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

شهيد

4-5 ساله بودم كه پسر يكي از اقوام كه اعتقادي هم به مذهب نداشت رفت جبهه. چند وقت بعد خبر دادن كه كشته شده. فكر كنم اولين بار كلمه شهيد رو اون موقع شنيدم. كلمه اي كه هر وقت گفته ميشد همراه با احساس افتخار و احترام بود و مديون بودن به كسي كه جونش رو براي ما داده بود.بعد از جنگ، تبليغات غلط حكومتي كار خودش رو كرد و شهدا رو آدم هايي نشون دادن كه با بقيه فرق داشتن و همين شد، باعث دور شدن مردم از اين موجودات عجيب و غريب. حتي تلاش هاي ملاقلي پور مرحوم هم نتونست اين تصور رو برگردونه چه برسه به دهنمكي كه كسي دل خوشي ازش نداشت. اما الان، معني شهادت به جاي اولش برگشته. شهيد ديگه فقط اون حاجي نيست كه نماز اول وقتش ترك نميشده و يه شب در ميون خواب امام زمان ميديده و از شهادتش با خبر بوده؛ شهيد يكيه مثل خود ما. يكي كه وطنش مثل ناموسش براش عزيزه. كسيه كه وطنش رو با هيچ چيز عوض نميكنه. يكيه مثل خودمون، مثل اشكان، مثل ندا، مثل ...



۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

اندر ارتباط بيكيني و اصلاح الگوي مصرف

از زمان هاي گذشته هر وقت خانمي مشاهده ميشد كه لباس كوتاهي پوشيده بود، جمله آشنايي به طنز به گوش ميرسيد كه "در مصرف پارچه صرفه جويي كرده". امروز در سايت مجله تايم، گزارش مصوري ديدم در مورد تاريخچه ابداع بيكيني در كشورهاي غربي. نكته جالبي كه در زير نويس يكي از عكس ها (عكس چهارم) ديده ميشه اينه كه يكي از دلايل اصلي اختراع شدن بيكيني، دستور قانون اصلاح الگوي مصرف پارچه در دهه 40 ميلادي به دستور دولت ايالت متحده بوده. براين اساس و به مناسبت سال اصلاح الگوي مصرف در ايران پيشنهادهاي زيادي به ذهن خطور ميكنه كه بنا بر مصالح اخلاقي از ذكر آنها معذوريم! استفاده از قوه تخيل در اين زمينه نيز به شدت نهي ميشود.

ضمنا پيشاپيش از تيتر زرد اين نوشتار پوزش ميطلبيم

پراكنده از همه جا

1- بالاخره بعد از يكي دوهفته موفق به ورود به facebook شدم و البته تعجب نكردم كه جو اونجا هنوز جو انتخاباته. اكثر مطالب مربوط به دوستان خارج از كشور بود كه دلشون نميخواد از اوضاع و احوال ايران بي نصيب باشن. يه چيزي كه هم در زمان انتخابات و هم حالا خيلي رو اعصاب بود اين بازي هاي مسخره تحت فيس بوكه كه بعضي از دوستان نه تنها شبانه روز خودشون رو صرف اون ميكنن، بلكه روزي دو سه تا دعوت نامه هم برا بقيه ميفرسن

2- به شدت از راي دادنم راضيم. در روزهاي گذشته افراد زيادي رو ديدم كه اظهار پشيموني كردن و يا به شوخي من رو مواخذه كردن كه چرا بهشون گفتم راي بدين. به شخصه اعتقاد راسخي دارم كه راي دادن ما و مهمتر از اون، خون هاي ريخته شده يك روز نتيجه ميده.

3- وقتي ميبينم بعضي از دوستان تحت تأثير لجن پراكني هاي صدا و سيما و خبرگذاري فالس (!) قرار گرفتن به شدت از زندگي نا اميد ميشم. وقتي قشر تحصيل كرده جامعه اينجور با مسائل برخورد ميكنه نبايد انتظار زيادي از بقيه داشته باشيم.

4- هنوز مشكلم با تحريم SMS حل نشده. قطعا فرستادن جوك رو تاييد نميكنم، اما از اين سرويس ميشه به بهترين شكل استفاده كرد. پيشنهاد بعضي ها هم واقعا جالبه! زنگ زدن به جاي SMS (كه سود به مراتب بيشتري براي مخابرات داره) و استفاده از سيم كارت هاي ايران سل (متعلق به سپاه) از جمله اين پيشنهاد هاي بي عيب و نقصه!!!

5- هميشه از روز اول كار متنفر بودم. براي كسي مثل من كه به واسطه كارهاي پاره وقت چندين بار يه همچين روزي رو تجربه كردم، تجربه يك "روز اول كار" ديگه واقعا مرگ آوره.



۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

ز-ز و م- ز

يكي از دوستان قديمي كه 2 ماه قبل از دفاع از پروژه كارشناسي ارشد به جمع متاهلين پيوسته بود، در ابتداي تز خود با درج جمله "تقديم به همسرم كه در تمام مراحل يار و ياور من بود" ميزان شعف خود از متاهل شدن و همچنين مقدار زن زليلي خود را به رخ سايرين كشيده بود. اين داستان تا مدت ها نقل بي رقيب محافل دوستانه بود به عنوان سمبل زن زليليت. تا اينكه روز قبل خواهر گرامي با شنيدن اين داستان، از داستاني سخن گفت كه فك شنونده را به زمين چسباند. داستان خواهر عزيز دقيقا مشابه داستان اول بود با اين تفاوت كه ازدواجي دركار نبوده و جلسه اول خواستگاري منجر به نوشتن آن جمله قصار در اول پايان نامه گرديده بود.

پس همه باهم دست بر آسمان بلند ميكنيم براي بر آورده شدن آرزوي همه ترشيده ماندگان و در كفان ازدواج

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

اس ام اسي چنين ميانه ميدانم آرزوست

به دنبال اخطار صريح اين وبلاگ محترم! در آخر پست قبل مبني بر وصل هر چه سريعتر سرويس پيام كوتاه، اين سرويس بالاخره بعد از حدود 20 روز راه اندازي مجدد شد. جالبه كه هنوز برخي از دوستان درخواست تحريم پيام كوتاه رو به منظور ورشكسته شدن مخابرات مطرح ميكنن. شايد لازم به يادآوري باشه كه دولت محترم حتي در صورتيكه يك ريال هم درآمد نداشته باشه، پشتش به سرمايه عظيم جنوب كشور گرمه. پس بهتر به نظر ميرسه به جاي پيشنهادهاي غير عملي، از ضريب نفوذ بالاي SMS براي تحقق اهداف استفاده بشه. كما اينكه قطعي 20 روزه پيامك براي جلوگيري از عملي شدن همين هدف انجام شد.
Free counter and web stats