۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

Baby Face

در سيرة شيخ ما آمده است كه چون بر سن بلوغ رسيد محاسني بر چهره اش پديدار نگشت و از جملة "بچه صورتان" گشت. پس در هر مجلسي او را با علم آموزان سوء شناخت پديد مي آمد طاقت فرسا. چون بهار 20 سالگي را در پس خود نهاد، محاسن همچون گل پديد آمدند بهارگونه. پس با خود انديشيد كه چون محاسن كامل باشد با فشاريان و چون نباشد با كودكان تميز داده نشود. بر علم خويش تفالي زد و "بز ريش" را برگزيد پروفوسور مابانه! از آن روز بسي بر مريدان شيخ افزوده گشته كه عقل آدميان در چشمشان است.

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

هفت

گرفتاري شخصي باعث شد كه بعد از چند ماه دوري، يك هفته اي رو در پايتخت سپري، و ديدارها رو تازه كنم. در اين مدت تقريباً تمام دوستاني كه دلم براشون تنگ شده بود رو ديدم: رضا، رسول، محمد، مونا، تيرداد، فريال، نسترن، ممدرضا، مجيد، دكتر، مسيح، هدي، نيما و ... . بازگشتن به كوي دانشگاه هم از جمله دل مشغوليهاي اخير بود كه در اين سفر تا حدي بر طرف شد. هر چند سياه شدن بي سليقة در و ديوار به خاطر پاك كردن شعار نويسي هاي بچه ها خيلي توي ذوق ميزد. لذت بستكتبال مختلط توي دانشگاه زير بارون هم كه جايگزين نشدنيه.
به هر حال اين چند روز خوب هم روبه پايانه و از شنبه دوباره روز از نو و روزي از نو. اما چيزي كه هميشه نگرانشم اينه كه به طرز فاجعه باري دوران دانشجويي بهترين دوران زندگيم بوده و دل كندن از اون برام خيلي سخته.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

اياك والدما

مستند 45 دقيقه اي اياك والدما در مورد حوادث بعد از انتخاب ايران و به گفتة شخص منتشر كننده به سرپرستي ابراهيم ح از كارگردانان نامي ايران سينماي ايران تهيه شده كه البته حدس زدن نام اين كارگردان چندان سخت تيست. حتي اگر اين مسئله حقيقت هم نداشته باشه، حرفه اي بودن تدوين تصويري و موضوعي نشان از كاربلد بودن كارگردان داره. من هم امروز قسمت شد و اين فيلم تكان دهنده رو ديدم و من موندم و يادآوري اون روزهاي نه چندان دور و چشمان پر از آب.

نوستالوژي

1- كارتون "كاپيتان سوباسا در راه جام جهاني 2002" به دستم رسيد و دارم ميبينم. 20 قسمت اول مرور همون قسمت هاي پخش شدة قبلي با كم كردن درجة تخيل، و 32 قسمت بعد بزرگ شدن شخصيت ها تا رسيدن به جام جهاني رو نشون ميده. لذت رفتن به اول راهنمايي و انتظار بعد از ظهرهاي جمعه براي تماشاي برنامه كودك ...
2- گروه "old cartoon" در فيس بوك رو به تازگي دريافتم. از تمام كارتون ها، سريال ها و كلاً برنامه هاي دوران كودكي توش يه چيزي پيدا ميشه و با ديدنش خاطره اي زنده ...
3- برنامة "نقره" رو خيلي دير كشف كردم. الان ظهرهاي يكشنبه از شبكه جام جم بازپخش ميشه. برنامه هايي كه گرد فراموشي روشون نشسته رو ميشه به لطف آرشيو صدا و سيما غبار روبي كرد و گذر عمر هنرمندان دورة كودكي رو با تمام وجود احساس ...
4- نميدونم مرور خاطرات كجاي ذهن يا وجود انسان رو قلقلك ميده. اما هرجايي هست، اتفاق خوشايندي رو به وجود مي ياره كه تجربه كردن اين حس ارزش وقت گذاشتن رو داره.

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

آيا يوتيوب رسانه اي گسترده نيست؟

بعد از مطلب اشاره شده در پست قبل مبني بر لزوم انجام مصاحبه هاي اينترنتي ميرحسين و انتشار در يوتيوب، بعضي از دوستان فرمودند كه فيلتر بودن اين سايت دليل اصلي اتفاق نيفتادن اين اتفاق خوشاينده. جهت تنوير افكار عمومي مطالب زير در اين باب قابل اشاره است:
1- گردش آزاد اطلاعات در دنياي امروز قابل توقف نيست و فقط ميشه اون رو كند كرد.
2- اصولاً ف.يلترينگ مخابرات ايران از نوع قدرتمند اونه، اما آنتي ف.يلترهاي وارد شده به ايران قدرتمندتر هستند.
3- اگر كسي پيگير اخبار از طريق اينترنت باشه اما از
گوگل ريدر (گودر) استفاده نكنه دچار فعل حرام شده! گوگل ريدر رسماً باعث به فنا رفتن تمام سرمايه اي شده كه صرف ف.يلتر كردن سايت هاي خبري ميشه.
4- در صورتي كه كسي به اينترنت حتي 128 دسترسي داشته باشه، ف.يلتر بودن يوتيوب ديگه اهميتي نخواهد داشت. با وارد كردن آدرس صفحة مورد نظر در سايت هاي بيشمار دانلود يوتيوب مثل
اين سايت، ويدئوي مورد نظر به راحتي قابل دانلود و مشاهده خواهد بود.
5- تا جايي كه من اطلاع دارم، تمام ويدئوهاي يوتيوب در "گوگل ويدئو" هم موجود و بدون ف.يلتر قابل دسترسيه كه البته من روش هاي ديگه رو ترجيح ميدم.
6- وقتي ويدئوي مهمي مثل يك مصاحبه روي اينترنت قرار ميگيره، متن اون در سايت هاي مختلف قابل دسترسي خواهد بود و بنابراين "كند اينترنت ها" هم ميتونن از اون استفاده كنن.

نتيجه گيري فلسفي: محدوديت باعث خلاقيت ميشه.
نتيجه گيري فني: اصولاً ف.يلتري موجود نيست كه نشه ازش رد شد.
نتيجه گيري اخلاقي: حيف سرماية اين ملت كه صرف پارازيت و ف.يلتر و 1000 كوفت و زهر مار ديگه ميشه.

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

پراكنده از همه جا (3)

1- پريشب خواب خانم رضايي معلم سوم دبستان رو ديدم و ديشب خواب يه برنامة مستند توي تلويزيون. در نظر اول شايد اين دو تا هيچ ربطي به هم نداشته باشن. اما نكة جالب تلاش براي گزارش كردن هردوي اين ماجراها در وبلاگ در عالم رويا بود. تلاشي كه حتي تا مرحلة تنظيم متن و ويرايش نهايي هم پيش رفت اما با بيدار شدن همه چيز تموم شد! گويا وبلاگ نويسي به عالم خواب هم نفوذ كرده.
2- بعد از اينكه به دليل مشغلة كاري با يكي از شركت هايي كه مشغول به كار بودم تسويه حساب كردم، يكي از مهندسين اونجا هر روز آويزون شده و پيشنهاد بيشرمانة بازگشت به اون شركت و ادامة كار رو مطرح ميكنه كه به شدت روي اعصابه.
3- نميدونم چه حكمتيه كه تمام كارهاي من بايد به شكل عجيب غريب پيش بره. اين قضية سربازي من هم از اين قاعده مستثني نبوده. به هر حال فعلاً كه باهاش ساختم تا بعد ببينم چي ميشه.
4- از همون روزهاي تبليغات انتخابات به اين فكر ميكردم كه چرا موسوي از مديوم گسنردة يوتيوب براي سخنراني و بيانيه دادن استفاده نميكنه. هرچند هنوز به جواب اون سوال نرسيدم اما خوشحالم كه
اولين مصاحبة اينترنتي تصويري موسوي در اينترنت منتشر شده.
5- قبلاً فكر ميكردم عقب موندن از برنامه ريزي در كارهاي مهم چيزيه كه فقط توي ايران پيدا ميشه. اما تازگي فهميدم كه آسمون تقريباً همه جا همين رنگه.



۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

تنفر

از دو گروه متنفرم:
كسايي كه هوادار كودتاچيا هستن و حرف و نوشته هاي دروغ اونا رو حجت شرعي ميدونن.
كسايي كه با همه چيز مخالفن و براي اثبات اينكه همه گروه ها سر و ته يه كرباسن به دروغهاي كودتاچيا استناد ميكنن.

داستانك

هر وقت تصميم ميگرفت كه ديگه بره و بهش پيشنهاد بده، ندايي از درون بهش نهيب ميزد كه "خجالت بكش پسر، سنش نصف سن توه، بچه اي بيش نيست و تو ميخواي يه عمر باهاش باشي؟" اما اون اين حرفا توي كتش نميرفت. هر وقت از دور ميديدش چيزي توي دلش تكون ميخورد. آخر سر يه تصميم عظيم گرفت و اون "صبر" بود.
20 سال گذشت. پسر 26 سالش شده بود و معشوقه اش 23 ساله. حالا نه سنش دوبرابر اون بود و نه بچه بودني دركار.

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

شايعه ميسازم، پس هستم

بحث يك كلاغ چهل كلاغ بحث جديدي نيست. خبري كه در گذر از گوش هاي مختلف تغيير ميكنه و بر غلظتش افزوده ميشه. اما بعد از انتخابات قضيه كمي فرق ميكرد. كساني كه اخبارشون رو به جاي منابع موثق جنبش سبز، از دهان بقيه ميگرفتند و هر جور دوست داشتند اون را تغيير و به بعدي منتقل ميكردند.
1- نماز جمعه 30 خرداد، يكي از دوستان و شايعة زنده نبودن نماز به دليل ترس از مردم.
2- حمله به كوي، 25 خرداد، يكي از دوستان غير خوابگاهي و ارائة آماري از سيل عظيم كشته ها و دستگيري يكي از دوستان واخراجش از دانشگاه (در كمتر از 2-3 ساعت)
3- نماز جمعة سبز و شايعة تسخير صدا و سيما توسط مردم در كامت هاي فيس بوك ميرحسين.
4- شايعة يهودي بودن احمدي نژاد كه با وجود تحقيقات زياد رسانه هاي خارجي هنوز ثابت نشده اما عده اي با قاطعيت در موردش صحبت ميكنن.
اگه آرشيو چند ماه اخير رو مرور دوباره داشته باشيم صدها مورد تحليل هاي بي اساس و اخبار نادرست رو پيدا ميكنيم كه به جز ضربه زدن به جنبش سبز هيچگونه كاركرد ديگه اي نداره. شايد يه عده جامعه شناس كاربلد بايد روش هاي مقابله با اين آفت رو براي همه روشن كنند كه در صورت ادامه، رسانة ملي ديگه احتياجي به دروغ پردازي نداشته و با استناد به همين مطالب تخريب رو گسترش خواهد داد.

۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

27

بيست وشش تاي قبلي كه خدا رو شكر بد نبود. روزاي خوب زياد داشت و روزاي بد هم توش بود هرچند كم. دوستاي خوب زياد پيدا كردم و دوستاي بد خيلي خيلي كم. قدر دوستان رو دونستم و قدر خونواده رو بيشتر.
حالا از امروز بيست و هفتميش شروع شد. اميدوار بودم انتظاري كه 4 ماه به طول انجاميده تا امروز تموم شده باشه و زندگي جديدم رو شروع كرده باشم. اما گويا صلاح نبوده و منم همچنان به انتظار ادامه خواهم داد.
رسم روزگار اينه كه هر سال به عمر آدم اضافه ميشه تجربيات زياد بشه و منم لااقل توي دو سه سال اخير اين رسم رو به بهترين شكل به جا آوردم. اميدوارم كه سال جديد سرشار از تجربيات خوب و زندگي بهتر برام باشه.

۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

باج

پنج سال پيش زماني كه تازه بحث هسته اي ايران مطرح و بازرسان روانة ايران شدن، استاد سينتيك ليسانس كه از محققين انرژي اتمي هم بود تعريف ميكرد كه وقتي تاريخ بازديد بازرسان مشخص شد، از بالا دستور اومد كه كلية فعاليت هاي "مشكوك" استتار، و همه چيز گل و بلبل نشون داده بشه. اما بازرسان كاربلد به جاي بازديد از سيستم ها و دستگاه هاي فني، در يك حركت آكروباتيك بيخيال سايت شدن و تنها كاري كه كردن باز كردن پريز هاي برق و ريختن گرد و خاك داخل اونها توي يك لوله آزمايش بوده. نتيجة تست روي اين گرد و خاك ها حضور پالاديوم و در نتيجه فعاليت هاي غير مجاز ايران رو فاش كرد.
بازرسي هاي بعدي هم منجر به مدارك جديدتري شد كه هدف ايران رو كاملاً واضح نشون ميداد. اما طولاني شدن اين مسئله به ويژه در دولت جديد تنها يك دليل كاملاً علمي! ميتونه داشته باشه.
"باج" واقعيتيه كه يك طرف در ازاي بيخيال شدن از حق يك ملت و دريافت مبلغي نه چندان ناچيز، اجازة هركاري رو به طرف مقابل ميده. اين باج ميتونه از جنس نفت، گاز، آب درياي خزر، نام خليج فارس، قراردادهاي تجاري ننگين، واردات محصولات درجه سه يا ... باشه كه فعلاً به نظر مياد جواب داده.
به هرحال داشتن يكي دو كشورحامي در دنيا كه در طول سخنراني جلسه رو ترك نكنن از اوجب واجباته و غير از باج دهي اگر امر ديگري هم داشته باشن كلاً ما در خدمتيم. گور باباي حقوق ملت و توليد كننده داخلي و عزت ملي و اين چرت و پرتا.

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

جفنگ گويي علمي

هفته نامة nature داراي بيشترين impact factor (تعداد ارجاعات به يك ژورنال- نشانة اعتبار مجله) بين مجلات معتبره به طوريكه اين فاكتور براي nature، پنج تا 6 برابر فاكتور مشابه براي نشراياتيه كه مقالات پژوهشي دانشگاهي به طور مرسوم توي اونها چاپ ميشه. بعد از انقلاب از ايران فقط يك نفر موفق شده در اين ژورنال مقاله چاپ كنه و ساير مقالات از لحاظ علمي reject شدن.
اخيراً تشت تقلب علمي دو وزير دولت دهم از پشت بام افتاده (
اينجا و اينجا) و اين تقلب توسط كادر علمي نشرية nature تأييد و مقالات تقلب شده از آرشيو مجلات چاپ كننده خارج شد. ضمن اينكه اين حركت غير اخلاقي دو وزير نيمه محترم نه تنها باعث خواهد شد كه مقالات آيندة خودشون با دردسر براي چاپ مواجه بشه، بلكه ديد تمام سردبيران علمي نشريات معتبر رو نسبت به ايراني جماعت تغيير داده و مشكلاتي رو براي محققين ايراني به وجود مياره.
نكتة قابل توجه اينكه اصولاً دولتمردان ايراني نه تنها در اين جور مواقع از رو نميرن بلكه به سادگي جاي شاكي و متهم رو عوض ميكنن. در
اينجا مشاهده ميشه كه با زدن برچسب صهيونيسم به nature، اين ژورنال متهم به رفتار سياسي به جاي علمي شده كه جاي بسي تآسف است.
با ربط 1: زمان مناظره هاي انتخاباتي وقتي كه موسوي آمار يك مؤسسة بين المللي رو در مورد عقب موندگي ايران در 4 سال اخير رو نشون داد و بعداً توسط اشخاص اول و دوم مملكت، مؤسسة مذبور به صهيونيست ها ربط داده و آمارش بي ارزش خونده شد، ميشد حدس زد كه بهانه اي نه چندان جديد براي تمام تقلبات، بي اخلاقي ها، بدبختي ها، دزدي ها و ... جور شده.
با ربط 2: اصولاً وقتي كسي سياست رو با ورزش، دين، علم، نود، دربي، سينما، موسيقي و ... قاطي ميكنه فكر خواهد كرد كه بقيه هم همين كار رو ميكنن.




۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

شومن فوتبالي


بازهم فيروز كريمي نشون داد كه اگه در فوتبال كنار گذاشته بشه ميتونه به عنوان يه شومن موفق به كارش ادامه بده. اين بار در برنامة رشيدپور توي شبكه اصفهان خاطرة كريمي در مورد بلد نبودن كلمة "Fair Play" جالب توجه بود. كريمي گفت تا مدت ها فكر ميكرده درست اين كلمه "girl friend" بوده و در كنفرانس مطبوعاتي بازي هاي آسيايي چند سال قبل گفته "girl friend براي ما از بازي زيبا مهم تره" و وقتي با تعجب خبرنگاران مواجه شده اضافه كرده "ما مسائل اخلاقي رو در صدر برنامه هامون قرار داديم، شما دقيقة 65 اون حركت girl friend ما رو نديدين؟". البته گويا در نهايت با توضيحات مترجم قضيه به جاهاي باريك تر كشيده نميشه.

هميشه رك گويي فيروز كريمي و نترس بودنش رو دوست داشتم. هرچند قاعدتاً خيلي ها از اين رك گويي ضرر كردن و همون ها هم كريمي رو به ليگ يك فرستادن.

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

دربي بي خاصيت

براي شخصي مثل من كه به عنوان يه ناظر بيطرف به دربي نگاه ميكنه، ديدن طرفداراني از اين دو تيم كه چند سال بايد در انتظار يه بازي كه يك- يك مساوي نشه بشينن واقعاً دردناكه. هرچند امسال گويا صحبت هايي هست كه قراره بازي مساوي نشه! اين هم از اون طنزهاي كودتاييه.
نظر شخصي: بازي رو پرسپوليس ميبره تا از بحران مديريت موقتاً رها بشه و تيغ انتقادات از همه فعلاً دور.
خواست شخصي: پيروزي پرسپوليس.
با ربط 1: عدم طرفداري از اين دو تيم به معناي بيرگ بودن من نبوده بلكه به دليل مسايل ناسيوناليستي نشان از طرفداري از سپاهان دارد. تمايل به پيروزي پرسپوليس هم در راستاي همين طرفداري است.

با ربط 2: به نظر من طرح سبز كردن ورزشگاه خيلي ايده آلانس! هرچند بدون شك با ديدن بادكنك سبز توي پخش زنده و يا حتي قطع تصاوير به اين دليل به شدت حال ميكنم، اما متاسفانه چشمم زياد آب نميخوره.
پ.ن: خدا رو شكر كه تك تك پيش بيني هام غلط از آب درومد. شعارهاي دقيقه 93 به كل ليگ برتر در تمام دوره ها مي ارزيد!
Free counter and web stats