هرزگاهی پیش میاد که پای رادیو 7 سابق و یا 100 برگ فعلی نشسته باشم و به دعوت نیت کردن کاکاوند برای فال حافظ لبیک بگم. دیشب یکی از همون مشورت کردن با حافظها پیش اومد و به قول قدما خوب گذاشت توی کاسهم!!!
چرانه در پی عزم دیار خود باشم *** چرانه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم *** به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سرا پرده ی وصال شوم *** ز بندگان خداوندگار خود باشم
چو کار عمر نه پيداست باری آن اولی *** که روز واقعه پيش نگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی سامان ***َگَرمُبَود گله ای راز دار خود باشم
هميشه پيشه ی من عاشقی و رندی بود *** دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ *** و گرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
حافظ هم سرناسازگاری دارد با منِ مسکین در این روزگار بی معرفتی اجانب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر