۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

سرودهاي ملي ايران از ابتدا تا كنون

در تاريخ ايران 4 سرود به عنوان سرود ملي و رسمي كشور معرفي شدند كه اولين آن در زمان مظفرالدين شاه و آخرين آن در جمهوري اسلامي ساخته شد.
اول: اولين سرود ملي ايران با نام سلامتي شاه به دستور مظفرالدين شاه و با آهنگ سازي اركستر نظامي فرانسه ساخته شد. متاسفانه متن دقيق اين سرود در دست نيست اما در سال هاي اخير بيژن تراقي بنابه درخواست پيمان سلطاني (رهبر اركستر ملل ايران) ترانه اي جديد سرود و اين ترانه بر روي ريتم اصلي قرار گرفت.
ببينيد و بشنويد
دوم: در سال 1322 سرود شاهنشاهي ايران جايگزين سرود اول شد. در اين سرود دو بار نام نظام حاكم بر كشور، سه بار نام ايران و در آخر سرود هم خدا به عنوان نگهبان هميشگي ايران و ايراني معرفي شده است.
ببينيد و بشنويد
سوم: با انقلاب سال 57 طبيعتاً سرود ملي هم عوض شد. در اين سرود دو بار نام نظام حاكم، دو بار نام نظام سابق و دوبار نام ايران بدون پيشوند نوع نظام آورده شده. در آخر سرود هم خدا و قرآن به عنوان ياري كننده و حافظ ايران معرفي شده اند.
بخوانيد
چهارم: در سال 1372 اين سرود جايگزين سرود قبلي شد. در اين سرود يك بار نام نظام حاكم بر كشور و يك بار نام ايران همراه با پيشوند نوع نظام آورده شده است. مفاهيمي مثل امام و شهيدان جايگزين مفاهيم معنوي در سرود قبلي شد.
ببينيد و بشنويد

۱۳۸۷ فروردین ۷, چهارشنبه

عيدانه


اين عكس روز ششم فروردين 1387 رو در تقويم ايراني نشون ميده. اگه تولد زرتشت رو هم به اين مناسبت ها اضافه كنيم شايد يك روز بي سابقه در تاريخ باشه. به هر حال براي هر ايراني با هر اعتقادي دليلي براي خوش بودن وجود داره.

پس عيد همگي دوباره مبارك

۱۳۸۷ فروردین ۱, پنجشنبه

سال هشتاد و شش در پانزده نگاه

سال هشتاد و شش با تموم خوبيا و بدياش تموم شد به تاريخ پيوست. بعضي از اتفاقاتي كه به نحوي زندگي من رو تحت تاثير قرار داد به شرح زيره:
اول: ديد و بازديد عيد اگرچه مسئله تازه اي نبود، اما همچنان روي اعصاب من قدم ميزد. خيلي زجر آوره كه يك سري آدم تكراري صبح وعصر به مدت سيزده روز زيارت بشن.
دوم: فروردين- در يك سانحة ورزشي توي زمين واليبال دچار شكستگي پا شدم كه كلي حال داد. شايد به خاطر اين كه اولين تجربم بود. البته اين حادثه باعث شد يك سال از ميادين دور باشم.
سوم: امسال هم مثل سال هاي قبل تعداد زيادي دوست جديد پيدا كردم و تقريباً هيچ دوستي رو از دست ندادم. رابطم با خيلي ها صميمي تر شد و با چند نفر به سردي ميل كرد.
چهارم: تير- امتحانات پايان ترم با موفقيت به انجام رسيد. استاد الف رسماً حق من رو زير پاهاش له كرد، استاد صاد و استاد آ كاملاً عادلانه رفتار كردن و در مورد دكتر دال نظر خاصي ندارم، چون وقت نشد براي امتحانش بخونم، (البته نميدونم چه طوري نمرم خوب شد!!!). سه واحد سبك براي ترم سه موند و اصل درس ها پاس شد.
پنجم: مهر- پروژه رسماً شروع شد. بر خلاف پروژه ليسانس، به دليل حمايت كامل دكتر دال، هيچ مشكلي از لحاظ مالي احساس نشد. پس از پنج ماه سعي و تلاش، حدود 40 درصد كار پيش رفت كه به نظرم راضي كنندس.
ششم: آذر- گوشي موبايلم توسط يكي از دانشجويان محترم دانشگاه تهران به سرقت رفت. با توجه به علاقة شديدي كه به گوشيم داشتم مدتي طول كشيد تا اين شكست عشقي رو فراموش كنم.
هفتم: آذر- يك سيم كارت ايرانسل به طور موقت خريداري و مورد استفاده قرار گرفت. تنها مزيت اين مطلب دعاي خيري بود كه روانه اپراتور اول شد. اگر ده نفر ديگه مثل من ايرانسل رو نفرين كنن، امسال شاهد نابودي اون خواهيم بود.
هشتم: دي-
حسين بعد از يك سال و نيم به وطن بازگشت. همين مسئله باعث شد تا دو تا قرار شام با بچه ها تنظيم بشه. بچه هايي كه خيلي سخت ميشه اونها رو از خونه هاشون خارج كرد. اميدوارم امسال هم حسين دو سه بار بياد تا بتونيم به اين وسيله بچه هاي ديگه رو هم ببينيم.
نهم: دي- سه واحد باقي مونده هم به خوبي و خوشي پاس شد. نمره دكتر قاف راضي كننده بود، اما دكتر آ انصافاً حال داد.
دهم: بهمن- كوي دانشگاه سه روز آشفته رو پشت سر گذاشت. هرچند بخشي از درخواست هاي دانشجويان پذيرفته شد، اما به عنوان كسي كه از ابتدا در جريان امور بودم، انحراف اعتراضات از صنفي به سياسي برام دردناك بود.
يازهم: اسفند- براي بار هزارم پرزنت شدم. البته آنفولانزا باعث شد كه جلسه رو نصف ونيمه رها كرده به رخت خواب نقل مكان نمايم.
دوازدهم: اسفند- در آخرين روز كاري سال، يك اشتباه و يا بهتر بگم مرام و رفاقت باعث شد به طور موقت به آزمايشگاه ممنوع الورود بشم. به هر حال رفاقت هزينه داره.
سيزدهم: به همت دوست عزيزم
مسعود دوستاني رو ملاقات كردم كه از زمان دبيرستان خبري ازشون نداشتم. اگر بين بچه هاي دانشگاه هم يك نفر مثل مسعود بود چه حالي ميداد.
چهاردهم: اسفند- سيل پيام هاي كوتاه سال جديد از روزهاي آخر اسفند شروع شد. مثل هر سال اكثراً متن پيام ها تكراري بود، اما بعضي از دوستان هم ايده هاي جالبي رو استفاده كرده بودن. پيامي كه من براي دوستان فرستادم فقط دوتا آرزو بود كه از نظر من بهترين هاست. سلامتي و موفقيت
پانزدهم: ساعات رسمي يك ساعت تغيير كرد. بالاخره دولت با اكراه نظر كارشناسان رو قبول كرد هرچند
صحبت هاي الهام در اين مورد نشون داد كه همچنان مطالعه، كارشناسي و استفاده از تجربيات موفق هيچ جايي در دولت دكتر نداره. براي من كه با تاريك شدن هوا راندمان كاريم نصف ميشه اين تغيير كاملاً حياتي بود.
در آخر اميدوارم سال هشتاد و هفت سالي سرشار از موفقيت و سلامتي براي همه باشه

۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه

the kite runner

بالاخره قسمت شد و فيلم بادبادك باز به دستم رسيد. با توجه به تجربه تلخي كه با ديدن بعضي از فيلم ها بعد از خوندن كتابش به دست آورده بودم، انتظار بالايي از فيلم نداشتم. اما انصافاً فيلم خوبي از آب در اومده بود. بيشتر از همه بازي زيباي همايون ارشادي بود كه به دل ميشست و صحنه هاي فيلم برداري از بادبادك بازي هم كه فوق العاده بود. هر چند كه بخش هاي مهمي از كتاب به ناچار حذف شده بود، اما فكر ميكنم يكي از بهترين فيلم هاي ساخته شده از روي رمان باشه.
پي نوشت بي ربط: فيلم اخير مخملباف با نام فرياد مورچه ها نيز رويت شد. با اينكه از لحاظ موضوعي و روند فيلم مثل بقيه فيلم هاي خودش بود، اما هيچ وقت اون رو در يك جمع خانوادگي اكران نكنيد. از من گفتن بود

۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

ياد ايام

دلم هواي اون روزا رو كرده. دوستي هايي كه مث آب زلال بود. نميدونم به اقتضاي سن يا زمونه، چرا ديگه خبري از اون دوستي هاي بي ادعا نيست. حالا منفعته كه درجة دوستي رو تعييين ميكنه

۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبه

فارسي در انگليسي

فهرستي از بيش از 60 كلمه انگليسي كه ريشه و يا كاربرد اصلي آنها در زبان فارسيه. البته متاسفانه كلمات با ريشه عربي بخش عمده اين ليست رو تشكيل ميدن
Source : Longman Dictionary

Admiral : from Arabic: amir-al- 'commander of the' (as in amir-al-bahr 'commander of the sea')
Alchemy: from Arabic: al-kimiya 'the alchemy'
Alcohol: from Arabic: al-kuhul 'the powdered antimony (= a type of metal)'
Algebra: from Arabic al-jabr 'the reduction'

Algorit
h m : from Arabic al-khuwarizmi, from al-Khuwarizmi 9th-century Iranian mathematician
Amber: from Arabic anbar 'substance obtained from the body organs of whales'
Assassin: from Arabic hashshashin 'one who smokes hashish (and then kills religious enemies)', from hashish
Aubergine: from Persian badingan
Azure: from Persian lazhuward
Bazaar: from Persian bazar
Borax: from Persian burah
Bronze: from Persian birinj 'copper'
Camphor: from Arabic kafur
Candy: from Arabic qandi 'covered with sugar', from qand 'sugar'
Carat: from Arabic qirat 'bean pod, small weight'
Caravan: from Persian karwan
Caravanserai: from Persian karwanserai, from karwan ( CARAVAN) + sarai 'palace, place for travelers to stay in'
Carmine: from Arabic qirmiz insect from which red color is obtained
Check: from Persian shah 'king'
Check mate: from Persian shah mat, 'the king is left helpless'
Cipher: from Arabic sifr 'empty, zero'
Coffee: from Arabic qahwa
Cummerbund: from Persian, from kamar 'waist' + band 'band'
Divan: from Persian diwan 'official book, council room, seat in such a room'
Elixir: Arabic al-iksir 'the elixir'
Genie: from Arabic djen
Gazelle: from Arabic ghazal
Giraffe: from Arabic zirafah
Henna: from Arabic hanaa
Hookah: from Arabic huqqah
Jackal: from Persian shagal
Jasmine: from Arabic yasamin
Jumper: from Arabic jubbah
Kabob: from Persian kabab
Kismet: from Arabic qismah 'share you receive by luck'
Lemon: from Arabic laymun
Lilac: from Persian nilak 'bluish'
Magazine: from Arabic makhazin, plural of makhzan 'storehouse'
Mohair: from Arabic mukhayyar 'choice'
Monsoon: from Arabic mawsim 'time, season'
Mosque: from Arabic masjid, from sajada 'to lie face downward'
Mummy: from Persian mum 'wax'
Orange: from Arabic naranj
Pajamas: from Persian pa 'leg' + jama 'piece of clothing'
Pistachio: from Persian pistah
Rook: from Persian rukh
Saffron: from Arabic za'faran
Scimitar: from Persian shimshir
Seersucker: from Persian shir-o-shakar 'milk and sugar'
Shawl: from Persian shal
Sherbet: from Persian sharbat
Sirocco: from Arabic sharq 'east'
Spinach: from Persian isfanaj
Sugar: from Persian shaker
Syrup: from Arabic sharab 'drink, wine, syrup'
Taffeta: from Persian taftah 'woven'
Talc: from Arabic talq
Tambourine: from Arabic tanbur
Tandoori: from Arabic tannur
Tariff: from Arabic ta'rif 'list of money to be paid'
Tarragon: from Arabic tarkhun
Typhoon: from Arabic tufan 'hurricane'
Zero: from Arabic sifr 'empty, nothing'
Free counter and web stats