۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

كمي درباره من

سال 80 بود كه به حكم راي سازمان سنجش، از نصف جهان دل كندم و اومدم به پايتخت. تجربة تازة زندگي مجردي اونم توي يه آپارتمان و اونهم تنها باعث شد كه توهم خاطره نويسي به سرم بزنه و توي يه سررسيد هر روز چند خطي بنويسم. دو سال بر همين منوال گذشت تا اينكه توفيق اجباري نصيبم شد و خوابگاه نشين شدم. سرگرمي هاي زياد خوابگاه (!!!) باعث شد رسالت خاطره نوشتن رو كم كم از سر به در كنم و به عصر جاهليت برگردم. اما با اختراع شدن Yahoo 360 و امكان وبلاگ نوشتن، دوباره دست به كيبورد شدم كه البته چندان جدي نبود. توي ياهو در عرض 4 سال 90 پست نوشتم كه اكثرا شخصي بود و به دليل شناس بودن، بعضي از دلخوري ها و نامردي ها و تفريح ها و ... رو نميشد گفت. حالا با تعطيل شدن اون مكان مقدس به اين مكان مقدس اومدم تا نقطة عطفي در تاريخ زندگيم رقم بخوره. تا امروز هيچ وقت دلمشغولي جذب خواننده براي نوشته هاي آماتورم رو نداشتم و فكر ميكنم نخواهم داشت. هرچند كه هميشه از خونده شدن مطالبم لذت بردم.

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

آغاز

سلام

اينجانب به دليل اخراج شدن از سرويس وبلاگ ياهو (!!!) به اين مكان مقدس نقل مكان نمودم.

پس يا علي گفتيم و عشق آغاز شد.

۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

لاله زار

از لاله زار که می گذرم, می رسه سالٍ ما شدن
سال نفس تنگی عشق, سال زمين خوردن من
از لاله زار که می گذرم, زخمای کهنه وا ميشن
دوباره کوچه ها پر از, مردمٍ هم صدا ميشن
دوباره بوی نفت و خون, دوباره تابستون داغ
ميتينگای تک نفره, دوباره سايه ی چماق
وقتی همه بادبادک ها, بنده ی حزبٍِ باد شدن
عربده های مُرده باد, يک شبٍ زنده باد شدن
ما توی پستوی عطش, فيلمٍ رهايی می ديديم
توی تئاتر زندگی, گريه مونُ می دزديديم
يغما گلرويي
نميدونم اين ترانه دربارة چه زمانيه، اما به نظر دورة زماني آشنايي مياد

۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

پابرهنه در جهنم

نوزدهم فروردين 1388 روزي بود كه شايد تا مدت ها از يادم نره. بدبين ترين هوادارانم هم فكر نمي كردن دردي كه از ساعت 11 شب سمت چپ بدنم رو گرفته بود 40 روز دست منو به دوا و درمون بند كنه و آزمايشگاهي در پايتخت نباشه كه قدوم مبارك منو حس نكرده باشه. اما تنها نكتة مثبت اين مدت بيماري طاقت فرسا اين بود كه فهميدم لااقل به تعداد انگشت هاي دست دوست خوب دارم كه نبودنم باعث بشه با انواع روش هاي پيام دهي جوياي سلامتيم بشن كه از همين جا ازشون تشكر ميكنم.
كاملاً بي ربط: اينجانب تا اطلاع ثانوي به دليل شركت در ميتينگ دوم خرداد دچار جوگرفتگي انتخاباتي شده ام.
Free counter and web stats