یه جایی توی دوران جاهلیت منصور میخوند: پرندههای بی وطن، همه اسیرن مث من، صدای خوندن ندارن ...
حالا بعد از دوران جاهلیت، توی وطن خودم، تنها، با همون حس لعنتی اون پرندهها ...
حالا بعد از دوران جاهلیت، توی وطن خودم، تنها، با همون حس لعنتی اون پرندهها ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر