حدود 5 سال پیش بود. مرورگر اپرا که هنوز توسط رقیب نامدارش (فایرفاکس) کنار زده نشده بود، منوی جدیدی با عنوان Feed به نوار ابزار خودش اضافه کرد که با اون دیگه نیازی نبود برای خوندن سایتها و وبلاگها به اونها سر بزنیم، بلکه خود سایت به روز شدنش رو خبر میداد. بعد از مدتی، گوگل در سرویس Google Reader خودش همین کار رو به صورت آنلاین انجام داد تا لیست هر شخصی همیشه همراه و از بروز شدن مطالب مورد علاقهاش آگاه بشه. اما پدیدة اصلی اواخر سال 87 ظهور کرد (فکر کنم). با اضافه شدن مفاهیم جهانشمولی مثل "فالو"، کامنت"، "لایک" و "شِر" گوگل ریدر به "گودر" تبدیل و مأمن نوتهای ایرانیان فراری از فیلتر شد.
برای شخص من، گودر محلی بود که دوستان "خواندنی" زیادی پیدا کردم، دوستیهایی که لزوماً دو طرفه نبود و البته هیچوقت هم این دوستان وارد فاز "حقیقی" نشدن. وبگردیهای من توسط گودر سر و سامان گرفت و مخاطبان این وبلاگ هم به کمک گودر از "ناچیز" به "حدود 50" افزایش یافت!
حالا به جز یک خاطرة نسبتاً خوب چیز دیگری باقی نمونده. لایکهای داده شده و گرفته شده از بین رفته و کاربرها سرگردان و "پلاس" به دنبال دوستان قدیمی خودشون میگردن. دو سال و نیم زمان خوبی بود که در حاشیة گودر نشینیها و روابط مجازی، شخصیت حقیقی خودم رو هم بیشتر بشناسم و در بهتر شدنش تلاش کنم.
پینوشت 1- اسم آوردن از تک تک دوستان گودری کار چندان سادهای نیست. از همشون صمیمانه سپاسگزارم که دورة خوبی رو در زندگی اینترنتی من ساختن. فقط لازم میدونم تشکر ویژهای داشته باشم از خانم پروشات که این وبلاگ بی تردید خیلی مدیون ایشونه.
پینوشت 2- دوستان جریان پایان گودر رو به قسمت آخر سریال فرندز تشبیه کرده بودن. حس عجیب نگارنده موقع نوشتن این سطور نشان از اوج هوشمندانه بودن این استعارة شاعرانه س!
برای شخص من، گودر محلی بود که دوستان "خواندنی" زیادی پیدا کردم، دوستیهایی که لزوماً دو طرفه نبود و البته هیچوقت هم این دوستان وارد فاز "حقیقی" نشدن. وبگردیهای من توسط گودر سر و سامان گرفت و مخاطبان این وبلاگ هم به کمک گودر از "ناچیز" به "حدود 50" افزایش یافت!
حالا به جز یک خاطرة نسبتاً خوب چیز دیگری باقی نمونده. لایکهای داده شده و گرفته شده از بین رفته و کاربرها سرگردان و "پلاس" به دنبال دوستان قدیمی خودشون میگردن. دو سال و نیم زمان خوبی بود که در حاشیة گودر نشینیها و روابط مجازی، شخصیت حقیقی خودم رو هم بیشتر بشناسم و در بهتر شدنش تلاش کنم.
پینوشت 1- اسم آوردن از تک تک دوستان گودری کار چندان سادهای نیست. از همشون صمیمانه سپاسگزارم که دورة خوبی رو در زندگی اینترنتی من ساختن. فقط لازم میدونم تشکر ویژهای داشته باشم از خانم پروشات که این وبلاگ بی تردید خیلی مدیون ایشونه.
پینوشت 2- دوستان جریان پایان گودر رو به قسمت آخر سریال فرندز تشبیه کرده بودن. حس عجیب نگارنده موقع نوشتن این سطور نشان از اوج هوشمندانه بودن این استعارة شاعرانه س!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر