1- به خاطر شرايط فرهنگي خاصي كه در چند دهة گذشته به جامعه تحميل شده، جوي به راه افتاد كه "فارسي را پاس بداريم" نام داشت. سعي اكثر جو گيران اين حوزه هم حذف كلمات عربي و استفاده از معادل فارسي اون كلمات بود. كلمات معادل فرهنگستان براي واژگان فرنگي هم بعضاً موفق بود و جاي نوع خارجيش رو گرفت.
2- اگر فيس بوك را به عنوان يه جامعه آماري قابل قبول بدونيم، تناقض آزاردهنده اي به وجود مياد. دوستان فارسي زبان براي نشون دادن تسلط مجازي بر زبان انگليسي و حتي براي جواب دادن هاي تك كلمه اي هم از كلمات انگليسي استفاده ميكنن و اين كار رو نوعي فرهنگ ميدونن. كساني هم كه همچنان به پارسي پايبند موندن، از حروف انگليسي براي نوشتن استفاده ميكنن تا ذره اي سختي متحمل نشن.
3- به نظر من حفظ زبان و فرهنگ پارسي فقط به فرياد وامصيبتا هنگام تخريب آثار تاريخي و بزرگداشت تولد كورش كبير و مقابل هم قرار دادن عرب و عجم نيست. شايد اگه تمام تلاش ها در اين زمينه از خود هر شخص شروع بشه نتيجة خيلي بهتر و پايدارتري داشته باشه.
باربط: امير يكي از نزديك ترين دوستاني بود كه در دورة دانشگاه داشتم و دو سالي ميشه كه به آمريكا مهاجرت كرده. با توجه به شناختي كه ازش دارم، اگر دفعة بعد كه مياد ايران نتونه فارسي صحبت كنه اصلاً تعجب نخواهم كرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر