به همين سرعت يك سال گذشت و 01 با تمام خاطراتش كه اكثر قريب به اتفاقشون خوب بودن به تاريخ پيوست. جناب سروان "م" فرمانده يگان كه در حدس اوليه مي شد گفت كه 40 رو پر كرده اما بعد معلوم شد هنوز 30 سالش نشده. ستوان وظيفه "م" كه همشهري بود و "چ" گفتنش لحظات شادي رو براي ما فراهم مي كرد. "ناربه" كه باعث شد ارمني ها رو بهتر بشناسم و بيشتر خوشم بياد ازشون. مهران، ممدرضا، بهادر، هادي، كوشا و تمام اون 100 نفري كه 2 ماه شبانه روز باهاشون زندگي كردم حالا شدن بخشي از خاطراتي كه مي شه تا مدت ها با يادشون لذت برد. و البته بهترين خاطره هم ادامة پرداخت چندرغاز حقوق ماهيانة آشخوري كه اول هر ماه به حساب واريز مي شه و دل جووني رو شاد مي كنه!
.
.
.
بي ربط: مجموع اعداد موجود در اين پست برابر با 173 مي شه كه اگه رقم سوم اون رو با رقم دوم جمع، و رقم اول رو ازش كم كنيم عدد 9 حاصل خواهد شد كه از اعداد مقدس ماسون مي باشد. با توجه به اينكه اين اتفاق در 278 امين پست وبلاگ رخ داده و اين رو هم ميشه به فراماسونري چسبوند بالاخره، قطعاً اوج نفوذ اين مكتب در اين وبلاگ به اثبات مي رسه! (مرتبط)
.
.
.
بي ربط: مجموع اعداد موجود در اين پست برابر با 173 مي شه كه اگه رقم سوم اون رو با رقم دوم جمع، و رقم اول رو ازش كم كنيم عدد 9 حاصل خواهد شد كه از اعداد مقدس ماسون مي باشد. با توجه به اينكه اين اتفاق در 278 امين پست وبلاگ رخ داده و اين رو هم ميشه به فراماسونري چسبوند بالاخره، قطعاً اوج نفوذ اين مكتب در اين وبلاگ به اثبات مي رسه! (مرتبط)