۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

علي برخيز

از صبح اضطراب داشتم. راديو فردا روشن بود و لحظه لحظه اخبار دشت كربلا رو مي داد. خبرها تا ظهر بد نيود. يا حسين گوها زياد بودن و يزيدي ها نظاره گر. از بعد از ظهر اما، ورق برگشت. ابن زياد اجازة تير داد، شمر پشت فرمون نشست تا از روي مردم رد بشه و خولي روي پل كالج منتظر بود تا چند نفر رو پرت كنه پايين. فتنة حسينيان سركوب شد و يزيد كه تنش لرزيده بود نفسي به راحتي كشيد. عمر سعد با شبكه خبر مصاحبه كرد و اطمينان داد كه لشگر يزيد از سلاح استفاده نكرده و احتمالاً اهالي كوفه به صورت خودجوش دست به اسلحه بردن. عاشورا تمام شد و تاريخ تكرار شدن خودش رو به همه نشون داد.
پارسال، تهران كربلا بود.

آريا آرام نژاد- علي برخيز (دانلود)
.
.

اين پست در خودنويس
اشتراك فيد مخفيگاه آزادي

۲ نظر:

  1. ای وای :(
    خیلی بد بود... افتضاااااح بود... پل کالج... باورم نمیشد!
    آخر شب هم که کامل شد بهتم! دستگیری 4 تا از دوستام! ینی محشر!!!!

    پاسخحذف
  2. .....گاردی های تو خیابون که ردیف وایساده بودن خاطرات پارسال و زنده می کردن!

    پاسخحذف

Free counter and web stats