۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

عمق ظاهر

در اين مطلب كه "عقل آدما به چشمشونه" و "برخورد اول تأثر گذارترينه" شك زيادي نداشتم. اما اين چند روز كه به خاطر نزديك شدن به خدمت مقدس! سربازي مجبور شدم ريش بذارم، مطالب ياد شده رو با گوشت و خونم درك كردم. توي خيابون كه راه ميرم، دخترهايي كه قبل از رسيدن به من در حال بگو و بخند بلندن، به محض ديدن من ولم صدا رو پايين ميكشن تا شايد من بهشون گير ندم! مغازه دارها هم (كه احتمالاً اجناس خلاف توي مغازه دارن) وقتي منو ميبينن كلي احترام تصنعي ميذارن كه بلكه نونشون آجر نشه. خودمم كه وقتي توي آينه به خودم نگاه ميكنم حس بالا منبر بودن بهم دست ميده و ميرم تو فاز موعظه!!! هر چند شايد خودم بيش از حد حساس شدم و اين مشاهدات توهم ناشي از اين حساسيته اما به هر حال اينم تجربة خوبيه در آستانة رفتن زير پرچه اسلام.
توضيح واضحات: توي ارتش گذاشتن ريش الزامي نيست، اما يا بايد ريش رو كامل زد يا كامل گذاشت. به عبارت ديگه پرفسور اينا تعطيله. من هم
بنابر دلايلي ريش گذاشتن رو انتخاب كردم!

۱ نظر:

  1. علی جان خدمت مقدس مبارک! کدوم پادگان افتادی؟ آموزشی هستی؟

    پاسخحذف

Free counter and web stats