در سيرة شيخ ما آمده است كه چون بر سن بلوغ رسيد محاسني بر چهره اش پديدار نگشت و از جملة "بچه صورتان" گشت. پس در هر مجلسي او را با علم آموزان سوء شناخت پديد مي آمد طاقت فرسا. چون بهار 20 سالگي را در پس خود نهاد، محاسن همچون گل پديد آمدند بهارگونه. پس با خود انديشيد كه چون محاسن كامل باشد با فشاريان و چون نباشد با كودكان تميز داده نشود. بر علم خويش تفالي زد و "بز ريش" را برگزيد پروفوسور مابانه! از آن روز بسي بر مريدان شيخ افزوده گشته كه عقل آدميان در چشمشان است.
پیگیری
۶ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر