میخوام یک اعترافی بکنم و اون اینکه من هنوز با این قضیة استعفا بعد از حادثه نتونستم کنار بیام. واقعاً هنوز درک نکردم که چرا مسئولی که به خاطر بیتدبیری در حوزة زیر نظرش حادثهای رخ داده، به جای اینکه محکوم به جبران اون اتفاق و پیشگیری از اتفاقات بعدی بشه، باید استعفا بده و اینجوری قضیه رو تموم کنه.
چرا نباید وزیر محترم آموزش پرورش محکوم بشه که تا آخر عمر به خانوادة حادثه دیدگان خدمت کنه؟ چرا نباید وزارت مربوطه رو وادار کرد برای تمام کلاسها تجهیزات مناسب خریداری کنه و وسایل اتفای حریق هم آماده بشه؟ آیا بار روانی این نوع بازخواستها و تنبیهها به مراتب مثبتتر از یک استعفا نیست؟
پ.ن: هنوز استعفای معین بعد از حادثة کوی دانشگاه و سوء استفاده از همین مطلب توسط مخالفان روشنفکرش در انتخابات ریاست جمهوری رو از یاد نبردم. ملتی که استعفا رو فرار از پذیرش مسئولیت تعبیر میکنه نباید انتظار اون رو از یک فرد بیلیاقت داشته باشه. گاهی وقتها میشه به راه حلهای جایگزین فکر کرد.
چرا نباید وزیر محترم آموزش پرورش محکوم بشه که تا آخر عمر به خانوادة حادثه دیدگان خدمت کنه؟ چرا نباید وزارت مربوطه رو وادار کرد برای تمام کلاسها تجهیزات مناسب خریداری کنه و وسایل اتفای حریق هم آماده بشه؟ آیا بار روانی این نوع بازخواستها و تنبیهها به مراتب مثبتتر از یک استعفا نیست؟
پ.ن: هنوز استعفای معین بعد از حادثة کوی دانشگاه و سوء استفاده از همین مطلب توسط مخالفان روشنفکرش در انتخابات ریاست جمهوری رو از یاد نبردم. ملتی که استعفا رو فرار از پذیرش مسئولیت تعبیر میکنه نباید انتظار اون رو از یک فرد بیلیاقت داشته باشه. گاهی وقتها میشه به راه حلهای جایگزین فکر کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر