۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

رژه

وقتی مامان و بابا که بدون شک تا ابد به گردن آدم حق دارن، تصمیم می‌گیرن برن روی اعصاب، این کار رو هم مثل بقیة کارها به خوبی از پسش بر میان. وقتی مامان میان و می‌گن فلانی یه دختر معرفی کرده برو ببینش، فقط دلم میخواد بگم عزیز من، وقتی دفعة قبل هیچ کمکی نکردین، الان به نظرتون یکم زود نیست برای این حرف؟ وقتی بابا میگن اون دفه که گفتی چقدر خوشحال شدم، آرزوم اینه که بگم خوشحالی شما یک دنیا برام ارزش داره، اما فکر کنم استثنائاً خودم اولویت اولم. وقتی می‌گن چه خانواده‌هایی زیر سر دارن، از ته دل می‌خوام بگم بهترین خانواده رو دیدین چی شد، اول دروغگو شدم و آخر هم طرف اوج شخصیت خودش رو به نمایش گذاشت. همه این‌ها رو دلم می‌خواست بگم و نگفتم. فقط و فقط به دلیل یک امید باقی مانده ... به زودی ...

۱ نظر:

  1. دروغگو؟!
    اوج شخصیت؟!
    نمی دونم کار درستیه یا نه که دارم کامنت میذارم..اما همیشه سکوت به نفع آدما نیس...
    شاید بعضی از خواننده ها پیش خودشون فک کردن بهار چه غول بی شاخ و دمیه!یا کی هس یا خیلی چیزای دیگه..مهم نبود برایم چی فک میکنن چون نظر آدما را نمیشه عوض کرد خصوصا زمانی که همه چی یه طرفه بازگویی شه اما این آخری دیگه خیلی برام گرون تموم شد..
    یادم نمیاد به کسی گفته باشم دروغگو اگه دوس داشتی اینچوری برداشت کنی اون جریانش فرق داره..
    اما در مورد اوج شخصیت!!این دیگه توهینه البته شما هر جور دوست داری می تونی برداشت کنی. برای تمام حرفا و رفتارام دلایلی دارم که اگه روزی صلاح دونستم بهت میگم مطمئنم اون روز از قضاوت امروزت شرمنده ای.
    شاد، موفق و پیروز باشی..
    بهار

    پاسخحذف

Free counter and web stats