جديداً به اين كلمة "دشمن" خيلي علاقه مند شدم. در واقع به توانايي هاي اون نه تنها غبطه ميخورم بلكه حسودي هم ميكنم. كسي كه هم بتونه توي روز روشن وسط خيابون آدم بكشه، هم توي شب تاريك توي زندان ت.جاوز كنه، هم بتونه مدارك جعلي بسازه، هم به دنباله هاي داخليش خط بده، حتي بتونه كليد پشت بوم مساجد و پايگاه هاي بسيج رو بسازه، لباس نيروهاي مخلص رو جعل كنه كه بدنامشون كنه و ... و گير نيوفته و حتي اسمش معلوم نشه واقعاً كارش درسته. امثال شيخ به جاي اينكه با خيال هاي باطل بخوان اين كارها رو به نيروهاي خودي نسبت بدن و با مدارك و شاهدهاي جعلي سعي در اثبات مطلبي داشته باشن بهتره وقت خودشون رو صرف شناسايي "دشمن" بكنن تا باقيات صالحاتي از خودشون به جا گذاشته باشن. موارد حقيري مثل ت.جاوز به چندتا اغتشاشگر و كشته شدن چند نفر و شكنجه و كهريزك و كوي دانشگاه و اينا در مقابل جنايات "دشمن" نه تنها ناچيز به شمار ميره بلكه اگر در راستاي شناسايي اين موجود عجيب باشه ثواب هم داره.
بي ربط: شب قدر فرصت مناسبيه كه فرداش كار رو دو در كنيم. گور باباي وجدان كاري و اين چرت و پرتا.
با ربط: به نظر خودم اين پست بار منفيش زياد شد.بعد از شنيدن اخبار جمهوري اسلامي و موندن پشت در شركت و منتظر حضرات احيا نرفته شدن، چندان نكتة مثبتي براي نوشتن باقي نميمونه.
بي ربط: شب قدر فرصت مناسبيه كه فرداش كار رو دو در كنيم. گور باباي وجدان كاري و اين چرت و پرتا.
با ربط: به نظر خودم اين پست بار منفيش زياد شد.بعد از شنيدن اخبار جمهوري اسلامي و موندن پشت در شركت و منتظر حضرات احيا نرفته شدن، چندان نكتة مثبتي براي نوشتن باقي نميمونه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر