1- پريشب خواب خانم رضايي معلم سوم دبستان رو ديدم و ديشب خواب يه برنامة مستند توي تلويزيون. در نظر اول شايد اين دو تا هيچ ربطي به هم نداشته باشن. اما نكة جالب تلاش براي گزارش كردن هردوي اين ماجراها در وبلاگ در عالم رويا بود. تلاشي كه حتي تا مرحلة تنظيم متن و ويرايش نهايي هم پيش رفت اما با بيدار شدن همه چيز تموم شد! گويا وبلاگ نويسي به عالم خواب هم نفوذ كرده.
2- بعد از اينكه به دليل مشغلة كاري با يكي از شركت هايي كه مشغول به كار بودم تسويه حساب كردم، يكي از مهندسين اونجا هر روز آويزون شده و پيشنهاد بيشرمانة بازگشت به اون شركت و ادامة كار رو مطرح ميكنه كه به شدت روي اعصابه.
3- نميدونم چه حكمتيه كه تمام كارهاي من بايد به شكل عجيب غريب پيش بره. اين قضية سربازي من هم از اين قاعده مستثني نبوده. به هر حال فعلاً كه باهاش ساختم تا بعد ببينم چي ميشه.
4- از همون روزهاي تبليغات انتخابات به اين فكر ميكردم كه چرا موسوي از مديوم گسنردة يوتيوب براي سخنراني و بيانيه دادن استفاده نميكنه. هرچند هنوز به جواب اون سوال نرسيدم اما خوشحالم كه اولين مصاحبة اينترنتي تصويري موسوي در اينترنت منتشر شده.
5- قبلاً فكر ميكردم عقب موندن از برنامه ريزي در كارهاي مهم چيزيه كه فقط توي ايران پيدا ميشه. اما تازگي فهميدم كه آسمون تقريباً همه جا همين رنگه.
پیگیری
۶ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر