۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

حكومت اسلامي!

1- تموم شد. اون اتفاقي كه نبايد ميافتاد افتاد. بعد از شوك امروز و پيگيري اخبار، كاري براي آماده كردن خود براي 4 سال آينده نميشه كرد. البته 4 سالي كه ميتونه به مدت يك عمر تمديد بشه.

2- انتخابات معني خودش رو براي من از دست داد. ديگه فلسفة برگزاري اون رو نميدونم.

3- جو امروز تهران مرگ آور بود. يك سمت اون مردم كه با وحشيانه ترين حالت كتك ميخوردن و سمت ديگه شهر ارواح.

4- چهرة دوستان ديدني بود. ممدرضا كه ناظر صندوق بود ناي حرف زدن نداشت. مهران با هر چند كلمه حرف بغض جلوي ادامه حرف زدن رو ميگرفت. فريال هنوز اميدوار بود. مونا مثل هميشه بي خيال سياست. رسول بازهم رفت و توي درگيري ها فعال بود و رضا هم تا مرز خودكشي افسرده.

5- هنوز منتظر حضور خدا در اين جريانات هستم. ديگه فقط خدا ميتونه به قول بعضيا فصل الخطاب باشه. اميدوارم هيچ وقت لااقل در اين يك مورد شك نكنم.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Free counter and web stats