سال 84 بود. خوابگاه پلي تكنيك و شب قرعه كشي جام جهاني. همة بچه هاي خوابگاه توي سالن تلويزيون جمع شده بودن تا پخش مستقيم و اعصاب خرد كن قرعه كشي رو ببينن. اسم ايران كه دراومد همه خوشحال بودن. با يكم خوشبيني ميشد به دور دوم اميد داشت.
چند ماه گذشت و جام جهاني شروع شد. نيمة اول بازي با مكزيك انتظارات رو بالا برد. اما با شروع نيمه دوم همه چيز عوض شد. بازي هاي ايران با سير نزولي همراه شد و دست آخر هم با يك امتياز حذف شديم. هرچند از كم كاري هاي فدراسيون و مربيان و بازيكنان نميشد گذشت، اما بايد قبول ميكرديم كه حد فوتبال ايران همينه. علي آبادي اين نظر رو نداشت و با اخراج دادكان زمينة تعليق و حوادث بعد از اون رو فراهم كرد.
چهار سال گذشت. بازهم شكست ها همراه تيم بود اما نه به مكزيك و پرتقال، بلكه به كره شمالي، بحرين و اردن. ديدن قرعه كشي جام جهاني حتي به ضرب حضور چارليز ترون هم چندان لطفي نداشت و بيشتر شبيه آرزويي دست نيافتني براي ايران بود. حالا صعود به جام ملت هاي آسيا آرمان تيم مليه!
چند ماه گذشت و جام جهاني شروع شد. نيمة اول بازي با مكزيك انتظارات رو بالا برد. اما با شروع نيمه دوم همه چيز عوض شد. بازي هاي ايران با سير نزولي همراه شد و دست آخر هم با يك امتياز حذف شديم. هرچند از كم كاري هاي فدراسيون و مربيان و بازيكنان نميشد گذشت، اما بايد قبول ميكرديم كه حد فوتبال ايران همينه. علي آبادي اين نظر رو نداشت و با اخراج دادكان زمينة تعليق و حوادث بعد از اون رو فراهم كرد.
چهار سال گذشت. بازهم شكست ها همراه تيم بود اما نه به مكزيك و پرتقال، بلكه به كره شمالي، بحرين و اردن. ديدن قرعه كشي جام جهاني حتي به ضرب حضور چارليز ترون هم چندان لطفي نداشت و بيشتر شبيه آرزويي دست نيافتني براي ايران بود. حالا صعود به جام ملت هاي آسيا آرمان تيم مليه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر