۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

تهرانِ من

یکی از ویژگی‌های عجیب تهران برای من، خاصیت صفر و یک بودن اونه. تا وقتی کسی پیدا بشه که باهات باشه، حالا چه از باب رومنس یا رفاقت عادی یا حتی فامیلی، نه تنها بهت بد نمی‌گذره، بلکه گذر زمان رو هم به راحتی نمی‌تونی درک کنی. اما وای به حال وقتی که تا شعاع یک متریت کسی رو نتونی پیدا کنی، اون وقته که تمام غربت دنیا روی سرت آوار می‌شه.
توی این سه روز اخیر، شکر خدا بیشتر از سه ساعت شرایط تنهایی دست نداد. بدون شک اگه یک دهم دوستانی مثل ممرضا، بهار، مس‌سا، الناز، عرفان و ... رو در این شهر خراب شده خودم هم داشتم، تنهایی هم برام در حد یک مفهوم انتزاعی باقی می‌موند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Free counter and web stats