۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

دل درجهان مبند و به مستی سوال کن

یه موجوداتی هستن توی زندگی، که آدم احساس می‌کنه بدون اونها ادامة حیات غیر ممکنه. اما پیش آمدهای طبیعی و غیر طبیعی نشون می‌ده که انسان نباید به هیچ چیزی وابسته باشه، حتی اگر به اندازة پدر و مادر به آدم نزدیک باشن، یا به اندازة یک عشق تکرار نشدنی باشه، و یا حتی اگر مثل زمین سرد گوشة اتاق خوابت همدم تنهایی‌هات بوده باشه.
هیچ چیزی تو این دنیا همیشگی نیس و ارزش نداره که زندگیت رو تحت تأثیر خودش قرار بده. زندگی "با" یا "بدون" همة دوست داشتنی‌های اطرافت در جریانه و چاره‌ای هم جز در جریان بودن نداره.
یکی از اون دوست داشتنی‌های من، همین مکان مقدسه که تمام درونیات من رو روی داریه! ریخته و گذاشته توی ویترین. و تجربة نه چندان خوب زندگی سی ساله نشون داده که ویترین‌هایی که تمام محتویات مغازه رو نشون بدن باعث اتفاقاتی میشن که در نهایت به ضرر صاحب مغازه تموم خواهد شد.
هنوز تصمیم قطعی نگرفتم که آیا اینجا رو تعطیل کنم، خودسانسوری رو در پیش بگیرم، یا بازهم از این سوراخ گزیده بشم و به همین روش ادامه بدم. اما شاید به زودی ... 

۱ نظر:

Free counter and web stats